معنی (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش, معنی (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش, معنی (zf) xok، rcpi، xok kubi، rcpi bاc lcbj dا abj cda lcbj، cda, معنی اصطلاح (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش, معادل (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش, (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش چی میشه؟, (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش یعنی چی؟, (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش synonym, (طب) زخم، قرحه، زخم معده، قرحه دار کردن یا شدن ریش کردن، ریش definition,